۱۳۸۹ مرداد ۵, سه‌شنبه

نظر برای نظر

نظر یوسف عزیز از وبلاگ نقطه چین ها

.هیچ روزی توی تقویم بدون اتفاق خاصی ثبت نشده!..همین نیمه شعبان هم تولد امام زمان بوده که اونجا ثبت شده و به همین مناسبت در کنارش همه شادی هم میکنن!..اما 1مرداد هیچ اتفاقی نیفتاده جز اینکه یه عده بدون مشورت و رای گیری نشستن و یهو تصمیم گرفتن این روز همون روزی باشه که به جای وحدت بین بعضی دوستان شکاف فکری ایجاد کرده!..بهرحال هر کس نظری داره..امیدوارم سنجیده تر عمل کنیم...:-)

نظر من

ممنون یوسف جان ازنظر لطفت. راستش وقتی حرف از نظرسنجی و مشورت آوردی داغ دلمو تازه کردی. واقعن فکر میکنی تو این شرایط میشه نظرسنجی هم کرد؟ فکر میکنی ایجاد هماهنگی بین این همه بلاگر کار راحتیه؟ ما یه میتینگ ساده میخواستیم برگزار کنیم پوستمون کنده شد. یکی اولش گفت میام بعد گفت نمیام. بعد دوباره گفت میام. یکی گفت باید یه جای خنک باشه یکی دیگه گفت اگه فلانی بیاد من نمیام. اون یکی گفت اگه این یکی بیاد من نمیام. همون یکی گفت گروه شما درب و داغونه به کلاس من نمیخوره خلاصه یه بار کنسل یه بار دیگه برقرار شد. به هرحال دهنمون صاف شد تا بین چهارپنج نفر هماهنگی ایجاد کردیم تا جلسه برگزارشد اما انگیزه همه رو مخصوصن من یکی رو برای ادامه کار خیلی آورد پایین و یه جورایی توی ذوقم خورد. یوسف جان من هم از این قضیه خبر نداشتم و سه روز مونده به جمعه رضا پسر از قضیه آگاهم کرد. وقتی فهمیدم رضا پشت قضیه ست ازش استقبال کردم. پنج ساله که رضا رو میشناسم و میدونم هیچوقت توی اینجور کارها کم نمیزاره و تا جاییکه از دستش بر بیاد نظر همه رو در نظر میگیره. به جرات میتونم بگم اون قسمت زیادی از زندگی شو برای کمک به هم احساسهای خودش وقف کرده. میدونم که برای این کار چه مشکلات زیادی داره و چقدر از خودش مایه میزاره و مثل بقیه از روی احساس و یا شعارزدگی عمل نمیکنه. خیلی از امکاناتی که الان بعضی ازجی ها دارن ازش استفاده میکنن و برای بقیه کلاس میزارن محصول زحمات همین رضا پسر و بلاگرهای قدیمیه. حالا چه اشکالی داره من هم موافقت کنم و اونو بپذیرم؟ مگه من کی هستم که حتمن هر کاری میخاد صورت بگیره همه باید بیان با من مشورت کنن؟ اصلن تو این شرایط مگه میشه با کسی مشورت کرد؟ چیزی که ما الان بهش نیاز داریم کار عملی و پرکتیکاله نه شعار و کلی گویی. به نظر من این اقدام از سوی عده ای از بچه های هم احساس دقیقن یه عمل تشکیلاتی بود که نیازمند کمک ما بود تا قوت بگیره ولی...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر